دور نویس های یک شویو

دور نویس های یک شویو

لبریز که شوم....سر و کله ام اینجا پیدا میشود
دور نویس های یک شویو

دور نویس های یک شویو

لبریز که شوم....سر و کله ام اینجا پیدا میشود

she makes me feel....

از رستوران که زدیم بیرون،

یه بارون خوبی میزد،

من  بودم و اون و بی نهایتِ خیابونای پاریس.

من تو فکر خوشبختی بودم و اون....

اون تو فکر تعطیلی مترو



این تمام داستان ما بود