دور نویس های یک شویو

دور نویس های یک شویو

لبریز که شوم....سر و کله ام اینجا پیدا میشود
دور نویس های یک شویو

دور نویس های یک شویو

لبریز که شوم....سر و کله ام اینجا پیدا میشود

میشه خسته بود ازش، از غر زدناش، از یه نفر نبودناش ، ثبات نداشتناش، میز به هم ریختناش،

یا عصبانی، میشه عصبانی بود از نفهمیاش، از پایه میز شکستناش،

میشه دلت بخواد که داد بزنی سرش، به توعون درد گرفتنات

میشه دلت بخواد کله اش رو بکنی از بس حرست  میده، حرصی که میره سوزش میشه شبا رو قلبت

میشه حرص رو با "سین" نوشت و درستش نکرد

میشه پر خشم بود 

میشه کِدر بود ، سرد بود

میشه 

میشه‌

میشه...

ولی نمیشه دوسِش نداشت؛  نمیشه!